یک نقّاشی اینطوری – عبارات
عبارات را بخوانید و صدای خود را بفرستید.
عبارات را بخوانید و صدای خود را بفرستید.
عبارات را بخوانید و صدای خود را بفرستید.
آن روز آسمان آبی بود. سینا کبوتر را آزاد کرد تا پرواز کند. کبوتر پر باز کرد و به سوی آسمان پرید. کبوتر پرواز را…
آن کبوتر از درد به زمین آمد و پرواز نکرد. پای او درد میکرد. سینا نزدیک کبوتر آمد. او پای کبوتر را دید. او به…
تابستان بود. باد آرامی می آمد. ابری در آسمان بود. سینا و مینا بازی میکردند. کبوتری در آسمان پرواز میکرد. پسری از دور آمد .…